با مجموعه شعر در مورد دایی خوب و عزیزم ، اشعاری زیبا در مورد دایی فوت شده ، زیباترین شعر در مورد دایی شدن و خواهرزاده در سایت پارسی زی همراه باشید
از این دنیا تو را می بوسم،(دایی)
بدان که تا ابد در قلب مایی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دیگه مثل قدیما نیست..
چن تا بچه تو هر خونه
عمو عمه دایی خاله
فک و فامیل کی میدونه
اگه داره کسی بچه
مد الان یه دردونه…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
یادش بخیر
سبز جمعه های کودکی
دید و بازدیدهای سرزده
دیدار عمه و عمو و دایی
جایشون خالی
آش رشته و حلوای نذری
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بهترین یار جوانان بد و افسوووس برفت
بودودرغربت و تنهایی ،، دل ،،آزارنداد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
داییم مخابرات کار میکرد
بک بار بابا بزرگم زنگ زد ۱۱۸٫ گفت:مرتضی اونجاس؟؟ گوشیو بده بهش
اونام قطع کردن. بعد میگفت این دروغ میگه میرم سرکار:)))
دایی ام راننده بود
پسرش خواننده بود
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تنها تو بودی مونس وهمدرد دایی
تنها تو بودی شمع مهر افروز دائی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
سر هر جمعه که میشد
پسرک، ناچاری
تا در خانه ی دایی میرفت
تا که دستی بکشد بر سر او
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دایی زاسفراین عمو زشهر مشهد
خاله ز سبزوار و عمه زشهر قوچان
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بی بی و بابا بزرگ و عمو و عمه و دایی
همه دور هم صمیمی با دود قلیون و چایی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
کاشکی با تو پسر دایی شوم
سوی یک پست مهم راهی شوم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
وقتی یورش نمودند اقوامم از خراسان
دایی ز اسفراین عمو زشهر مشهد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دایی ام راننده بود
مرد گاز و دنده بود
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
و در عصر یک مرداد زنده
با دایی پدرم لب ایوان می نشیند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دانم که فرار تو تماشایی بود
همدست تو عمه و عمو دایی بود
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دایی ات غزلسراییست ، که چو او دگر نیاید
گرچه اش زمانه ِ پست ، سر ِ کینه و عِتابست
دایی موشه آورده
یک کیک با مغز گردو
یه دستبند طلایی
با هسته های هلو
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
کنون نزدیک عیدست جان دایی
بود عیدانه در جیبت هنر کن
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
عجب حال و هوای باصفایی
عمه،خاله و عمو و دایی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
یک هزاری بگیر از دایی
تا نبسته برو به نانوایی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
گرگ و گاو شیر ده دایی حسین
شعرهای ساده رحمان دوست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
راستی ، دایی به قربان دلت
کی تو شاعر بوده ای؟جان قابلت!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دایی هنرمند زیبای من کو؟
مهربان و شیرین زبانم کو؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
اینجا خاله می مالد موهایش را به حنا
اینجا دایی کشیده است خودش را به سنگ پا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دایی های باحال تو حسابی مهربونن
توی تموم بچه ها قدر تو رو می دونن
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
اسب سفید و حسنک کجایی
دفتر مشق من و دیکته دایی
تا دم ِعشق می رسد،خود چو غریبه میشود
از پس ِ خود چه میکشی دایی و عم و خاله را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
می رفتم از شهر،به روستایی
کرسی میزاشتم،به جان دایی!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
در خواب عمیق هم هوایی بشوم
نــوزاد بغــل راهی جــایی بشوم
از بس که تپل بود و سفید و زیبا
یک لحظه دلم خواست که دایی بشوم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
برای عاشق دلخسته ی شوت
نمیگیرد عزیزی! جای فوتبال
نه دایی! نه عمو، نه زن ، نه فرزند…
بسوزد ای خدا، بابای فوتبال
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
برادرم وقتی چشم باز کرد
که دیگر جوانی رفته بود
و خواهرم موهای سرش را دزدیده بود
درست مانند خاله ام
خاله ای که از دایی میدزدید
نه آنکه میدانستند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
مادر! برایِ این که راضی باشی از من
افسانه یِ دایی امین را دوست دارم!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
یک شبی دیدم یواش از پشت در
او به دایی کل حسن نخ می دهد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دیروز ، هـــــی ســـرکـــــــــوفت ، بابابــــزرگ ، برزخ
دایی … کتک ، تو … سخت … بی بی و کیسه یخ
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تو آقای گل جهان علی ِ دایی
من، توپ جمع کن ذخیره ی تراختورسازی
هردو فوتبالی اما
من کجا و تو کجا
مبلغ قابل پرداخت 0 تومان